بزرگترین مانع روشن شدن سرنوشت، افراد ذینفوذ در عرصه این پرونده هستند
سه دهه از ربوده شدن کاظم اخوان خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی، سردار حاج احمد متوسلیان ،تقی رستگار مقدم و سید محسن موسوی کاردار سفارت ایران در بیروت توسط نیرو های وابسته به رژیم اشغالگرقدس در لبنان سپری شده است.
متاسفانه علی رغم گذشت سه دهه سرنوشت آنان همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد و یک روند خیلی طولانی را طی کرده و نمونه ای تاریخی نداشته است که حتی می توان این موضوع را به عنوان طولانی ترین گروگانگیری تاریخ در رکوردهای گینس ثبت نمود.
دورنمای سیاست دولت های گذشته، که در سه دهه بر مصدر امور بودهاند، نشان میدهد که پیگیری پرونده در مسیر واحدی در حال حرکت نبوده و مدام در فراز و فرود ناشی از موجهای انحرافی قرار گرفته است.
مؤلفههای اصلی مدل مطلوب حمایت سیاسی، با توجه قانون اساسی و مبانی دینی باید حاوی موارد و گزینههای حساسی مانند منافع ملی، مصالح ایدئولوژیک، واقعیات عینی و تصویر بیرونی باشد.
با در دستور کار قرار گرفتن مدل مشخص و در نتیجه، ثابت حمایت سیاسی است که هزینههای ناشی از برخورد انفعالی کاهش می یابد، دولت تجلی اراده و خواست ملی مردمی است که مایل اند تحت حکومت خودی و نه دیگران باشند، عدم حمایت از حقوق شهروندان در خارج از کشور به معنای آسیب دیدن خواست و اراده ملی است.
دفاع از اتباع کشور در صحنه هر کشور دیگری کاملاً طبیعی و روشن است. خواه این دفاع مستقیم باشد یا غیرمستقیم،همه گونههای این حضور تحت عنوان حمایت سیاسی قابل تحلیل و بررسی میباشند، که مجموعه تعاملات اجباری یا اختیاری، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشورها با دیگر کشور هارا شامل میشود. البته شهروندان کشورهای مختلف به لحاظ ویژگیها و شرایط کشورخود، از سطوح مختلف این حمایت برخوردار میشوند و از لحاظ فعال یا منفعلبودن متفاوت هستند بدیهی است تساهل و تسامح در این خصوص آثار و عوارض سوء جبران ناپذیری را در پی دارد.
این موضوع پس از شکل گیری دولت - ملت مورد توجه کشور ها قرار گرفت و حمایت سیاسی اتباع یک کشور جایگاه خاصی پیدا کرد مباحث مربوط به حمایت سیاسی از همین منظر شکل گرفته است و دولتها سعی در دفاع از حقوق شهروندان خود دارند رابطه بین شهروندان و حمایت سیاسی دولتها یک اصل پذیرفته شده است.
اگر با صراحت فراز و فرود پرونده این عزیزان را مرور کنیم و معیار قضاوت حق و انصاف باشد نتیجه و سرجمع آن گزنده و تلخ خواهد بوددر این میان ممکن است سؤالاتی بیشمار به ذهن خطور کند مبنی بر اینکه چرا از اتباع ایرانی در سه دهه گذشته خوب دفاع نشده است؟ چرا قدرت غیررسمی بعضی از مسوولین آنقدر زیاد است که نمیتوان حتی با آنان برخورد کرد؟
چه کسی باید پاسخگوی بحرانهای روحی عاطفی ایجادشده یا تشدیدشونده از جانب مسوولین پرونده باشد؟ آیا در قبال برخورد با این افراد، خلأ قانونی وجود دارد یا خیر؟ و سؤالاتی دیگر.....نکته ای که به ذهن کمتر کسی خطور میکند این است که این افراد چگونه و در چه شرایط و فضایی توانستهاند سال ها به پرونده دست یابند؟
با توجه به حقوق شهروندان چرا این تصدی استمرار یافته است؟ و ممکن است هر کسی با شنیدن یا خواندن عنوان از خود سوال نماید، آیا چنین موضوعی می تواند واقعیت داشته باشد؟ به هر حال طرح موضوع فضای خاصی را به ذهن متبادر میسازد.
ضمن اینکه با استناد به مدارک و اسناد غیر قابل انکار موقعیت و جایگاه افراد را در پیگیری نشان میدهد، بدیهی است فرار از حقیقت یا بیاعتنایی نسبت به یک واقعه ملی مشکلی را حل نمیکند لذا بایستی به این موضوع ومسائل آنان، موشکافانه و دقیق پرداخته شود. شناخت و تحلیل این مسئله به مراتب پیچیدهتر از تصوری است که برخی نسبت به آن دارند مهمترین علل منجر به تداوم وضع موجود چیست با تشکیل کمیته حقیقت یاب و انجام تحقیق مرز واقعیات و تصورات روشن می شود و قضاوت های صحیح جایگزین پیش داوریها گردد.
تاکنون سیاست های دولت در روشن نمودن سرنوشت دیپلمات های ربوده شده ایرانی در لبنان موفق نبوده است در این ساختار توفیق میزان موفقیت یک سیاست در نیل به اهداف است، اگر سیاستی در عرصه عمل موفق ظاهر شود و به اهداف از پیش تعیین شده اش برسد آن سیاست درست و در غیر آن نادرست ارزیابی می گردد؛
در دهه اول رکود و انفعال کاملا" مشهود است و طرح موضوع حتی در فضای دیپلماسی اعلامی جایگاهی ندارد.
در دهه دوم که بحث گروگان های غربی در لبنان مطرح بود سرنوشت 4شهروند جمهوری اسلامی در حاشیه مطرح شد گرچه تمامی گروگان های غربی در لبنان آزاد شدند اما سرنوشت عزیزان ما روشن نشد.
در ابتدای دهه سوم یعنی دولت آقای خاتمی با تغییر فردی که سال ها مسئول این پرونده بود کار به آدم های حرفه ای وا گذار شد اما علیرغم قولی که آقای خاتمی به خانواده ها داده بود مبنی بر اینکه سرنوشت پرونده را به نقطه روشنی خواهد رساند، این وعده محقق نشد.
در اواسط این دهه با پیگیری گروه های مردمی، رسانه ها و نمایندگان مجلس فضای پیگری به هیجانی تغییر پیدا کرد و به عنوان یک مطالبه مطرح شد اما با توجه این فضا در مدت زمان کوتاهی فروکش کرد ما نیاز به یک فضای عقلانی داریم. منظور از عقلانیت خروج از رفتار احساسی و ورود در رفتار استدلالی، سازمانیافته، منظم و مبتنی بر ادراک واقعیات است متاسفانه ما دوباره وارد فضای انفعالی شدیم.
در گذشته گفته می شد که مسوولین پرونده انگیزه های لازم برای پیگیری را نداشته اند! در حالی که سال ها برادر آقای موسوی کاردار سفارت ایران در بیروت مسوول پرونده بود در روندی که نزدیک به 30سال طول کشیده نخواسته اند و یا نتوانسته اند حقیقت سرنوشت این عزیزان را کشف کنند و تحقیقا" اگر سی سال دیگر نیز این روند ادامه یابد به جایی نمی رسیم در حالی که امروز همسر کاردار سفارت ایران خانم مجتهد زاده مشاور رئیس جمهور هستند و فرزند آقای موسوی نیز دبیر کمیته پیگیری سرنوشت دیپلمات های ربوده شده ایرانی هستند.
اینکه گفتم مجدد به فضای انفعالی گذشته برگشته ایم شواهد و قرائن نشانگر این است پیگیری محدود شده است به سالگرد ربوده شدن و ترتیب دادن یک سفر بی نتیجه برای نمایندگان خانواده ها به لبنان و برگزاری یک جلسه نمادین در وزارت خارجه همین و بس.
در ابتدای دولت آقای احمدی نژاد که ایشان معاون حقوقی و پارلمانی خود را مامور پیگیری پرونده کردند( البته هیچگاه دلایل این انتخاب برای ما روشن نشد) دبیر کمیته پرونده گفتند ما ظرف 6 ماه وضعیت پرونده رامشخص می کنیم.
راستش را بخواهید ابتدا تصورمان این بود که مواضع دولت آقای احمدی نژاد پیگری اصولی است اما کم کم متوجه شدیم این یک رویا است و واقعیت تلخ این است که مواضع دولت نهم و دهم ادامه سیاست دولت های قبلی است و تغییر اساسی در روند پیگیری رخ نداد چرا که پرونده به جای روشنی نرسیده است به نتایجی هم دست پیدا نکردیم هر آدم منصفی قبول دارد که خانواد ه ها حق دارند از سرنوشت عزیزانشان پس از سه دهه آگاه شوند.
بزرگترین مانع برای این کار، افراد ذینفوذ در عرصه این پرونده هستند که متاسفانه در گذشته نقش و تاثیرگذاری بیشتری نسبت به مسئولین داشته اند. در مجلس هفتم وزیر امور خارجه و اطلاعات در ارتباط با این موضوع در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی حضور یافتند و این موضوع مورد بررسی قرار گرفت اما نتیجه چه بود؟ ضمن اینکه در دولت نهم و دهم مسوولین پرونده در چند مرحله تغییر کرده اند به عنوان مثال آخرین مسوول پرونده آقای سعید لو بودند که ایشان به سازمان تربیت بدنی رفتند که هم اکنون ارتباط چندانی با نوع مسوولیت ایشان ندارد.
راهحل این است که با صداقت در مورد سرنوشت این عزیزان حرف بزنند و دولت مردان با اتخاذ مواضع مبهم خانواده ها را در برزخ نگه ندارند.
نکته مهم در مورد این پرونده این است که ساز و کار های لازم برای خروج از بن بست وجود دارد و مشخص و کار آمد است و این معضل نیز قابل حل می باشد اما شرط اول این است که این اراده وجود داشته باشد و بخواهیم.
*
شهید چمران در یکی از نوشته های خود در خصوص حماسه سوسنگرد از رشادت های شخصی به نام ستوان اخوان نام میبرد این فرد همان کسی است که تانک منهدم شده توسط وی اکنون در سوسنگرد به یادگار مانده است در بخشی از نوشته شهید چمران آمده است:
«شوق دیدار دوستانم در سوسنگرد در دلم موج میزد، و هنگامی که شجاعت؛ و مقاومتهای تاریخی آنها در نظرم جلوه میکرد، قطره اشکی بر رخسارم میغلتید، ستوان "فرجی " و ستوان "اخوان " را به یاد میآورم که با بدن مجروح، با آن روحیه قوی از پشت تلفن با من صحبت میکردند، درحالی که سه روز بود که غذا نخورده، و حاضر نشده بودند بدون اجازه رسمی حاکم شرع، دکّانی یا خانهای را باز کنند و ازنان موجود در محل، سدّ جوع نمایند. آن دو صرفاً پس از اینکه حاکم شرع اجازه داد که رزمندگان به شرط داشتن صورت حساب میتوانند اموال مردمی را که از شهر گریخته بودند بردارند، حاضر شدند پس از سه روز گرسنگی وارد یک دکّان شوند و بعد از نوشتن فهرست مایحتاج خود از آنها استفاده کنند. این تقوی در این شرایط سخت از طرف این جوانان پاک رزمنده و مقاوم، آنچنان قلبم را میلرزانید که سراز پا نمیشناختم..»
حسن اخوان، برادر جاویدالاثر کاظم اخوان
منبع
***
بودن گروگان های ایرانی در بند اسرائیل برای ما یک اصل است
مطالبات آزادي 4 ديپلمات بايد در سطح ملي شكل پذيرد
نبوغ سردار به روایت همرزمش
ژنرال احمد متوسلیان ربوده شد
مروری بر زندگی سردار
در حسرت وداع آخرم
ماجرای نامه سردار