به نام بهترین  دا ننده اخبار هستی


                                               کاظم امروز روز توست ، پس آماده باش

 سلام

 روزت مبارک ای نگار بی خبر ما...


امروز می خواهم برای تو بنویسم، برای تو که خبر نگار هستی، بیست و چهار سال از آن روز که به لبنان رفتی گذشته است.

 ربع قرن پیش اسرائیل از زمین و دریا و هوا به لبنان حمله کرد و سفر بی بازگشت تو به عنوان خبرنگار خبر گزاری جمهوری

اسلامی آغاز شد در حالی که بیروت از همه سو  در محاصره ارتش اسرائیل و  مزد ور ان همدست آن بود نمی دانم آن روز ها

 چند خبر نگار در بیروت حضور داشت تو می خواستی جنایات  صهیو نیست ها را  برعلیه مردم فلسطین و لبنان به تصویر

بکشی اما در یک توطئه مشترک بین فا لا نژ یست ها و صهیونیست ها تو  و سه همراهت حاج احمد متوسلیان، تقی رستگار

 مقدم و سید محسن موسوی کاردار سفارت ایرن در بیروت را ربودند 24سال از آن روز سپری شده است و ما همچنان از تو

خبر دقیقی نداریم .

ای یوسف ما یعقوب ما در اندوه تو رفت و اینک در قید حیات نیست ...

خون می چکد از دیده در این کنج صبوری ...

کاظم اگر تو پیش ما بودی  همه به تو میگفتیم   آماده باش ، چرا که اسرائیل دوبار ه به لبنان حمله کرده درست مثل سال 

۶۱  و تو وسایل عکاسی و فیلمبرداریت را جمع می کردی و باز به لبنان می رفتی تا به خاک و خون کشیده شدن مردم مظلوم

لبنان را ثبت کنی و رژیم نژاد پرست اسرائیل را بیش از پیش در نزد جهانیان رسوا سازی...

 

امروز دیگر تو تنها نیستی، دهها خبرنگار ایرانی در لبنان حضور دارند و با شجاعت و شهامت به رسالت خبری خود عمل می

کنند، بیست و پنج روز است که لبنان آماج بمباران است اما مقاومت زنده است شرایط امروز  با آن روزی که تو به لبنان رفتی

خیلی فرق کرده و خیلی چیزها تغییر کرده در گذشته هر وقت که اسرائیل اراده می کرد ظرف چند روز ارتش خود را در بیروت

 می دید حا لا مقاومت یک فرهنگ شده و  همکاران تو بزودی گزارش  پیروزی را مخابره می کنند که اسرائیل شکست خورده

و طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا و غرب نا کام مانده است .

«مردی بر دروازه های قدس نبرد می کند ، نامش نصر ،او از من است و من از او یم همانا نصر نامیده شده ، زیرا خداوند پیروزی را بر د ستانش می نویسد – بحار الانوار جلد 9صفحه 283»

 

کاظم هیچ می دانی که امسال  روز خبر نگار با روز پدر مصادف شده است یعنی روز میلاد امام علی ورز خبر نگار سال ۸۳ با

روز میلاد بزرگ بانوی اسلام همسر علی (ع)  روز مادر مصادف شده بود.

اگر تو امروز در لبنان بودی، ماجرای کشتار مادران و کودکان را به تصویر می کشیدی هر چند که روح وروان تو متاثر می شد،

راستی جنگهای نیم قرن گذشته رژیم نژاد پرست و جنگ طلب اسرائیل چقدر پدر و مادرها و فرزندان را از یکدیگر جدا کرده

 است .

آه و ناله مادرانی که فرزندان خود را از دست داده ا ند و کودکان یتیم هر گز در فضا گم نمیشود هر چند که غرب چشمان خود را

 در برابر جنایات اسرائیل ببند، خدایا چقدر این آه و ناله ها عرش تو را لرزانده است و چقدر دیدن این صحنه ها دست ودل خبر

 نگارانی را که این لحظه ها را ثبت کرده اند  و به تصویر کشیده اند از عمق وجود  لرزانده است  ،چگونه باید تحمل کرد دیدن

پدرانی که دیگر راه رفتن فرزندانشان را نخواهند دید و مادرانی که نمی توانند فرشتگان دوست داشتنی خود را در آغوش

بگیرند ...

خدایا برای ما چه روزگاری را تدبیر و تقدیر فرموده ای ، دنیای عجیبی شده است صاحبان زر وزور وتزویر جهانی جای ظالم و

مظلوم را عوض کرده اند و به جای دفاع از مظلوم از ظالم حمایت می کنند ، خدایا دنیا به کجا می رود ...

 

سکوت دولتهای عربی و پراکندگی آنان آدمی را دچار بحت و حیرت میکند ، در خود فرو می روم ، این سخن امام علی (ع) در

برابر دیدگانم قرار میگیرد« به خدا سوگند که اتفاق این قوم در کار باطل خویش و پراکندگی شما در کار حق خویش دل را می

 می راند و در جان اندوه می پروراند»

 

امروز روز علی است در مکتب علی ستم جرمی هراس انگیز است .امام در حکومت خود ستم بر زنی اهل ذمه (یهودی) که

 زیور الات  او  توسط سپاهیان معاویه  گرفته شده بودرا بر نمی تابد و چنین می فرماید:« اگر مردی پس از این واقعه از روی

 دریغ و اندوه بسیار جان بسپارد ، شایسته سرزنش نیست ، بلکه در چشم من چنین مرگی بس سزا ا ست» و امروز ببینید

 دولت یهود چگونه  کشتار  مسلمانان را در دستور کار خود قرار داه است.

 

امسال هم روز خبر نگار می آید و می رود بدون اینکه سرنوشت خبر نگار مظلوم تر از مظلوم کاظم اخوان روشن شود این

غربت حتی در روز خبر نگار از زاویه دیگری هم در رویکرد برخی رسانه ها مشهود است و در روز خبرنگار پاک فراموش می

 شود. 

 خدایا تو به همه اخبار عالم احاطه داری تو آگاهی به سرنوشت کاظم و همراهانش...

« تو آگاهی به آنچه تاریکی شب پوشانده، به آنچه آفتاب برآن تابیده، به هر چه پی در پی تاریکی و روشنی بر آن پرده کشیده

 آیا می توان در این شمار مکانی، جایی، موجودی و جا نداری را به حساب آورد که بیرون از این قاعده باشد که نه تاریکی

شاملش شود نه روشنی، تو آگاهی به هر جای پایی، به صدای هر حرکتی، به صدای هر سخنی، به تکان هر لبی، به جای

 هر جانداری، به وزن هر ذره ای و به آهنگ هر نفسی » برگرفته از کتاب او به همه چیز آگاه است... 

( اقتباس از نهج ا لبلاغه چاپ کانون پرورش فکری)

خدایا چه بگویم ، وقتی هر جای پایی روئیت میشود و صدای هر حرکت و سخنی ضبط میشود و تکان هیچ لبی نیست مگر

 اینکه شنیده می شود و جای هیچ جانداری از چشم تو دور نمی ما ند، از وزن هر ذره آگاهی و از آهنگ آرام هر نفسی ...

خدایا چه بگویم وقتی دستگاه خبری تو این همه دقیق و سریع است و تازه اینها ذره ای از دانایی تو است اما نه می خواهم

بگویم، می خواهم بگویم و یاد کنم از یک خبر نگار هر چند که تو می دانی، می خواهم بگویم ...

کاظم اخوان می خواست که مردم دنیا بدانند در لبنان بیست و چها ر سال پیش چه می گذرد در پی خبر به لبنان رفت چرا که او

 یک خبر نگار بود ، نه اینکه دیروز رفته باشد ، نه 24سال ا ست که رفته است ۲۴ سال.....

می دانم که تو حتی تعداد ثانیه های رفتنش را می دانی  و می دانی آنهایی که سخت او را دوست می داشتنند چقدر برایش

 اشک ریخته اند ، چگونه و چقدر آه و ناله کرده ا ند .

تو میدانی او کجاست ودر کجا پنهانش کرده اند و در روشنایی روز ودر تاریکی شب بر بر او چه میگذرد ،میدانم که می دانی

 آکنون در کجای این کره خاکی پا هایش به زمین می رسد و زیر لب چه زمزمه میکند، همه این ها را می دانم ...

می دانم در باره تو با اینکه شایستگی ومقامش را نشناخته اند ، مهربانی ، بخشش و  بزر گواریش به همه رسیده است با

اینکه هرگز تو را آنچنان که باید نخواهیم شناخت از سر مهربانی ، بخشش و بزرگواری عزیز خبر نگار ما را برهان و به ما برگردان

 به امید آن روز ...

                                                                                                       شاهرخ سلطان احمدی

                         خواهرزاده اخوان                                                     

منبع: بازتاب