شاگرد مدرسه چمران
به یاد «کاظم اخوان» عکاس مشهدی دفاع مقدس، در 34 امین سالروز ربوده شدنش در بیروت؛
شاگرد مدرسه چمران
عکاسی و ثبت لحظات زیبا، ماندگار و پرمحتوا، کم و بیش از هر فردی ساخته است اما عکاسی جنگ، هنری نیست که هر فردی توان ورود به آن را داشته باشد؛ چرا که عکاس جنگ پیش از آنکه عکاس باشد، رزمنده ای دلاور است و بیش از آنکه هنر عکاسی داشته باشد، هنر رزم دارد. «کاظم اخوان علاف»، خبرنگار عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی، نمونه برجسته این دست رزمندگان هنرمند است که صحنه های کم نظیری را از دفاع مقدس به تصویر کشیده اما با این حال حتی در شهر خودش مشهد هم کمتر شناخته شده است.
رزمنده هنرمندی که حالا 34 سال از زمان ربوده شدن او و 3 دیپلمات ایرانی دیگر در بیروت می گذرد. سالروز این اتفاق ناگوار و 34 ساله شدن روزهای بی خبری از احمد متوسلیان، سید محسن موسوی، کاظم اخوان و تقی رستگار مقدم فرصتی است تا مردم مشهد را با یکی از هنرمندان قدیمی شهرشان بیشتر آشنا کنیم: کاظم اخوان، متولد 1338 در مشهد مقدس، عکاس جنگ.
او آخرین فرزند خانواده اخوان بود که مصادف شدن روز تولدش با ولادت هفتمین ستاره آسمان امامت، نام کاظم را برای او به ارمغان آورد؛ حضور پدری که عمر خود را همانند گذشتگانش در جوار امام هشتم(ع) و در خدمت زائران سپری کرده بود، به پسر یاد داد که چگونه با عشق به اهل بیت و مدد از ائمه اطهار(ع) و مضامین اسلامی، آسمان زندگی خـود را پر نور و پر برکت کند.
درس، ورزش و همراهی پدر، دل مشغولی های وی در دوران تحصیل بود و انقلاب، فصلی جدید بود برای همه کسانی که مانند او از دغدغه و روزمرگی های خود فاصله می گرفتند؛ کاظم با آغاز حرکت انقلاب اسلامی در سال 57، در جلسات و راهپیمایی های ضد رژیم طاغوت در مشهد، شرکت داشت و بارها توسط ساواک دستگیر شد و مورد ضرب و جرح قرار گرفت. پس از پیروزی انقلاب به کمیته انقلاب اسلامی مشهد پیوست و مشغول خدمت شد. او خود را آماده رفتن به دانشگاه می کرد که جنگ تحمیلی آغاز شد و حضور در جبهه را بر هر جای دیگر ترجیح داد. در اهواز به ستاد جنگ های نامنظم شهید چمران ملحق شد.
حضور در بیش از 70 عملیات با دوربین و اسلحه
با تشویق های دکتر چمران و عشق و ایمان به ثبت لحظات ناب حماسه های دفاع مقدس، هنر عکاسی در وی نمایان شد و از او یک رزمنده بسیجی هنرمند ساخت. در سال 1360 خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران از او دعوت به همکاری می کند، اما تنها در صورتی می پذیرد که همچنان در جبهه های نبرد حق علیه باطل حضور داشته باشد. آخرین عملیاتی که در آن حضور داشت، «إلی بیت المقدس» بود که با تلاش بی وقفه حاج احمد متوسلیان، حاج همت و سایر دلاورمردان، به فتح خرمشهر منتهی شد و کاظم تصاویری بدیع از روند آزادسازی را به ثبت رساند.
بدون اغراق می توان کاظم را از مؤثرترین عکاسان آغاز جنگ دانست؛ عکاسی که برای گرفتن عکس دنبال واقعه نبود چرا که خود در متن وقایع بود و در کنار شهید چمران در بیش از 70 عملیات و نبرد خطرناک به عنوان رزمنده عکاس با دوربین عکاسی و فیلم برداری و اسلحه، حضور فعال داشت و به دلیل جسارت، شجاعت و ورزیدگی بدنی، موفق شد صحنه هایی بدیع و استثنایی از مظلومیت ها و مقاومت ها را در تاریخ ثبت کند.
جوان دوست داشتنی
«فریدون گنجور»، از عکاسان متبحر و متعهد دفاع مقدس، در وصف دوست و برادر صمیمی اش، کاظم اخوان می گوید: اصولا چیزی به نام ترس در وجودش راه نیافته بود؛ با شجاعت تمام به میدان می رفت و عکس های جاودانه خلق می کرد. به تشویق دکتر چمران و در قضیه تخریب سد کرخه بود که کاظم عکاسی را شروع کرد و پس از آن، به خبرگزاری رفت و آنجا رسمی شد. گنجور رابطه خاص کاظم و دکتر چمران را این گونه روایت می کند: کاظم در گروه دکتر چمران بود و بسیاری از عکس های دکتر در جبهه را او گرفته است. بیراه نیست اگر بگویم که کاظم اخوان، عزیز دردانه دکتر چمران بود.
آقای مرآتی در فیلم «نگار بی خبر» که درباره کاظم اخوان ساخته شده است، می گوید که این دو همانند پدر و پسر بودند، هر جا دکتر چمران می رفت، کاظم هم همراه ایشان بود. اصلا به تشویق دکتر چمران و در قضیه تخریب سد کرخه بود که کاظم عکاسی را شروع کرد و پس از آن به خبرگزاری رفت و آنجا رسمی شد .به حدی وابستگی کاظم به دکتر زیاد بود که بعد از شهادت ایشان یک بار کاظم به من گفت من می خواهم بمیرم!
کم حرف اما شیرین سخن
محمد حق بیان، از دیگر دوستان و همرزمان کاظم که از سال 59 با او آشنا شد، نیز می گوید: کاظم و دکتر رابطه بسیار نزدیکی داشتند یعنی دکتر چمران مثل یک آهن ربا کاظم را به خود جذب کرده بود، البته این قضیه در مورد تمامی بچه ها صادق بود و دکتر همه را مجذوب خود کرده بود اما واقعاً رابطه اخوان با دکتر بسیار صمیمانه بود. کاظم انسان کم حرفی بود اما هر وقت حرف می زد شیرین سخن می گفت و این شیرینی را با مزاح شیرین تر می کرد خیلی دوست داشتنی بود. همیشه به دنبال این بود که از دکتر چیزهایی را برای جذب کردن بیاموزد.
16 خرداد سال 1361 و تنها چند روز پس از فتح خرمشهر، رژیم صهیونستی دست به حمله گسترده هوایی، زمینی و دریایی به لبنان می زند و بیروت به محاصره در می آید. حضور مداوم در جبهه از یک سو و قرار گرفتن تحت تعلیمات فکری شهید چمران از سوی دیگر، از کاظم اخوان عارفی سلحشور ساخته است که از خطر هراسی ندارد لذا تاب نمی آورد و همراه هیئت دیپلماتیک اعزامی از ایران، به جنوب لبنان می رود تا از نگاه دوربین، روایتگر تجاوز صهیونیست ها به حریم اسلام و انسانیت باشد. اما این سفر را بازگشتی نبود چرا که او نیز یکی از چهار دیپلماتی بود که 14 تیرماه 1361 در حین عزیمت به بیروت، توسط نیروهای فالانژ لبنان، ربوده شد.
پدر و مادر کاظم، 18 سال در فراق یوسف خویش، یعقوب وار، صبر و در بیم و امید زندگی کردند با این تفاوت که یعقوب در نهایت، یوسف گمگشته اش را در آغوش کشید و والدین کاظم سینه سرد خاک را...؛ به امید نجات این هنرمند مجاهد و همراهانش از بند رژیم صهیونیستی و بازگشت غرورآفرینشان به میهن اسلامی. / خراسان رضوی
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۵ ساعت 10:14 توسط قربانیان کمین چهارم جولای 1982
|
عصر، عصر عجيبي است؛ عصر كامپيوتر، عصر ارتباطات، عصراطلاعات، عصر خميني، عصر رجعت دوباره انسان ...