چرا كسي به دنبال سرنوشت 4 ديپلمات ربوده شده ايراني نيست؟
اکنون که دکتر احمدینژاد در آستانه تشکیل نهمین دولت جمهوری اسلامی قرار دارد ، باید وضعیت خود را نسبت به پرونده ربوده شدن چهار دیپلمات ایرانی در سال ۱۳۶۱ در لبنان و انتقال آنها به اسرائیل ، که یکی از مهمترین پرونده های عرصه سیاست خارجی کشورمان محسوب میشود روشن کند.
نگاهی به برخی از این سرنخها خالی از لطف نیست. شاید تلنگری بر مسئولان دستگاه دیپلماسی دولت آقای خاتمی و یا بر مسئولانی که میخواهند سکان این دستگاه را در دولت محمود احمدینژاد به دست گیرند، باشد.
با فرارسیدن 14 تیر ماه 1384، دقیقا 23 سال از ربوده شدن 4 دیپلمات ایرانی در لبنان به دست نیروهای فالانژ میگذرد و در این سالها نقل و قولهای فراوان و البته گاه متناقضی در مورد سرنوشت این 4 تبعه ایرانی صورت گرفته است، اما در هر حال شواهد موجود حکایت از انتقال این 4 نفر به زندانهای رژیم صهیونیستی دارد.

پس از گذشت بیش از ۲۳ سال، چرا خبر دقیقی از سرنوشت 4 دیپلمات ایرانی دربند رژیم صهیونیستی در دست نیست و چرا مسئولان مستقیم پیگیری این پرونده مهم در عرصه سیاست خارجی کشورمان حساسیت خاصی برای به نتیجه رساندن آن از خود نشان نمیدهند؛ عليرغم اينكه سرنخ های فراوانی برای پیگیری و فشار بر مجامع بین المللی برای رهایی احمد متوسلیان، تقی رستگار مقدم، سید محسن موسوی و کاظم اخوان که اکنون شواهد خوبی از زنده بودن آنان دردست داریم، وجود دارد. در این میان نگاهی به برخی از این سرنخها خالی از لطف نیست. شاید تلنگری بر مسئولان دستگاه دیپلماسی دولت آقای خاتمی و یا بر مسئولانی که میخواهند سکان این دستگاه را در دولت محمود احمدی نژاد به دست گیرند، باشد.
1ـ چرا هیچ یک از مسئولان سفارت ایران در پاریس، سراغ «روبیر حاتم» با نام مستعار «کوبرا» از سرکردگان فالانژیستها که اکنون در فرانسه سکونت دارد و مدعی است شاهد قتل چهار گروگان ایرانی بوده، نرفته است؟
2ـ چرا کسی سراغ «عیسی ایوبی» از کارمندان روزنامه لبنانی «الدیار» که به هنگام بازداشت دیپلماتهای ایرانی در لبنان با آنان در زندان بوده، نرفته و از او آخرین اخبار و اطلاعات مربوط به گروگانها را نگرفته است؟
3ـ چرا کسی پیگیر این نمیشود که «ایلی حبیقه» از فرماندهان فالانژیستها، که دوسال پیش در لبنان کشته شد، چه نقشی در اسارت گروگانها داشته است ؟
4ـ چرا هیچ کس سراغ «احمد حبیب الله» دبیر کل کمیته حمایت از زندانیان محبوس در زندانهای اسرائیل که طی چند نوبت کنفرانس مطبوعاتی که با حضور خبرنگاران رسانههای منطقه ای و جهانی، ضمن اظهارنظری رسمی اعلام کرد: گروگانهای ایرانی زنده بوده و در زندان «عتلیت» واقع در شمال تل آویو اسرائیل به سر میبرند، نرفت تا اینکه بنا بر برخی اطلاعات وی فوت کرده است و چرا کسی سراغ پسر او که مدعی است پدرش درباره گروگانهای ایرانی اطلاعات مهمی داشته، نمیرود؟
5 ـ مگر در سال 1376 پس از ادعای «احمد حبیب الله»، اسرائیل قبول نکرد که سه نفر ایرانی به همراه راننده شان در زندان عتلیت بسر میبرند، پس چه شد؟ این سه نفر که بنا بر اخبار منتشره، در چنگ صهیونیستها به سر میبرند چه کسانی هستند؟ چرا اسامی شان اعلام نمیشود؟
6- پس آن زندانی سابق فلسطینی که مهرماه 1376 مطبوعات خبردادند که پس از آزادی از زندان «عتلیت» اسرائیل ضمن تماس با دفتر سازمان عفو بین الملل در لندن اعلام کرده که در زمان اسارتش، یک بار در سال ۱374 گروگانهای ایرانی را به چشم خود دیده، کجاست؟ چرا کسی با او مصاحبه نکرد؟
7 ـ چرا کسی سراغ «استیون فور» و «گابریل بستانی» معروف به «گابی»، از عاملین دستگیری دیپلماتهای ایرانی، که در حال حاضر در استرالیا زندگی میکنند، نمیرود؟
8 ـ «جورج یونس» به نام مستعار ابونا و جورج صباع ملقب به ابوایمن که روبیر حاتم مدعی است عاملین اصلی کشتار دیپلماتهای ایرانی میباشند، کیستند و کجا هستند؟ در لبنان یا خارج از آن؟ چه کسی مسئول است که رد آنان را بگیرد و پاسخی قانع کننده به خانواده گروگانها بدهد؟!
9 ـ چرا کسی سراغ «جورج سوری» از اعضای فالانژها که خودروی دیپلماتهای ایرانی را برای صحنه سازی پس از گروگانگیری، از محل «حاجز برباره» به شهر بندری طرابلس در شمال لبنان منتقل کرد، نمیرود؟
10ـ منابع امنیتی تشکیلات خود گردان فلسطین که اسفند سال 1376اعلام کردند دیپلماتهای ایرانی هم اکنون در زندان «نفحه» واقع در 95 کیلومتری مرز مصر با فلسطین به سر میبرند و از سال 72 پس از گذراندن سه سال حبس در زندان «صرفند» به زندان «نفحه» منتقل شدهاند، کیستند و کجایند؟ چه کسی باید سراغی از آنان بگیرد؟
11 ـ چرا کسی با «نادر سکر»، از اعضای فرماندهی فالانژیستها هنگام اسارت گروگانهای ایرانی، که در حال حاضر مسئول برنامههای سیاسی فرستنده تلویزیونی ماهوارهای «ال.بی.سی» لبنان است، مصاحبه نمیکند؟ مگر نه این که او مدعی است گروگانها به «سمیر جعجع» معاون ایلی حبیقه تحویل شده اند؟ مگر نه این که «نادر سکر» پیش از این جهت ملاقات با سفیر ایران در لبنان اعلام آمادگی کرده است، پس چه شد؟
12- آیا نباید کسی سراغ «ماریو سیموندس» لبنانی یونانی تبار که به اتهام قاچاق موادمخدر در زندان یونان به سر میبرد، و در زمان گروگانگیری مامور پیگیری پرونده 4 دیپلمات ایرانی بوده است، برود؟
13- اظهارات «راجی عبدو» در گفتگو با روزنامه های عرب زبان که مدعی است اخبار دقیقی از کشته شدن گروگانها دارد، تا چه حد قابل اعتناست و آیا نباید کسی از ایران سراغ او که در حال حاضر در خارج از لبنان به سر میبرد، برود؟
با توجه به این نکات و مسائل فراوان دیگر این نکته بسیار قابل توجه است که اخبار و مقالات منتشر شده در طی 22 سال گذشته موید این مسئله است که اهتمام نشریات خارجی نسبت به پیگیری پرونده چهار گروگان ایرانی، بسیار بیشتر از توجه محافل و رسانه های گروهی و بخصوص مطبوعات ایرانی بوده است. با توجه به اخبار منتشر شده در رسانه ها، به نظر میرسد نکات و سرنخ های بسیار زیادی برای پیگیری این مساله وجود دارد که تا کنون هیچ کس به سراغ آنها نرفته و شاید تا کنون این سرنخها از دید آقایان مخفی مانده باشد، اما با توجه به بدیهی بودن آنها، وجود چند مورد از اینها و عدم پیگیری مسئولان کشورمان، نظریه مخفی ماندن این موارد از دید مسئولان کشور نمیتواند درست باشد. از جمله این موارد میتوان به یک مورد مهم یعنی «سمیر جعجع» از سرکردگان حزب فالانژ در زمان ربوده شدن 4 دیپلمات کشورمان اشاره کرد که اکنون در زندان لبنان اسیر است و اخیرا زمزمه های آزاد شدن او در آینده نزدیک به گوش میرسد. اما با توجه به روابط برادرانه ایران و لبنان هنوز حتی یک بازجویی درست و حرفه ای در مورد این 4 دیپلمات از او به عمل نیامده است و یا کشف نوار بازجویی 4 دیپلمات که گفته میشود نزد فردی در فرانسه است، علی رغم قول مساعد آصفی سخنگوی وزارت امور خارجه برای پیگیری آن، گویا این مساله نیز هیچ پیگیری ای را در بر نداشت.
اما اکنون و در موقعیت فعلی بیان این نکته چندان هم خالی از لطف نیست که سید محمد خاتمی رئیس جمهور در اوایل آغاز به کار دولت خود، قول روشن شدن سرنوشت این 4 نفر تا پایان دوره ریاست جمهوری خود را داده بود که در این راستا گام هایی همچون تشکیل کمیته پیگیری از سوی دولت صورت گرفت، اما در هر حال جناب آقای خاتمی اکنون واپسین روزهای ریاست جمهوری خود را سپری میکند و نه تنها در این مدت، پیگیریها استمرار نیافته بلکه هنوز هیچ خبر جدیدی از سرنوشت سید محسن موسوی، تقی رستگار مقدم، احمد متوسلیان و کاظم اخوان به دست نیامده است.
با وجود آن که به نظر میرسد کمیته دولت برای پیگیری این مساله اقدامات چندان موثری انجام نداده است، اما این کمیته باید به افکار عمومی کشورمان و نیز خانواده های چشم انتظار این عزیزان گزارش دهد که دقیقا در طول این سالها چه اقداماتی برای روشن شدن سرنوشت این 4 دیپلمات ایرانی صورت گرفته و چه تمهیداتی برای ادامه پیگیریها تا حصول نتیجه نهایی اندیشیده شده است. اما اکنون که محمود احمدی نژاد در آستانه تشکیل نهمین دولت جمهوری اسلامی قرار دارد باید وضعیت خود را نسبت به این پرونده، که یکی از مهمترین پرونده های عرصه سیاست خارجی کشورمان محسوب میشود، روشن کند. در تمام کمیتهها و گروههایی که از سوی دستگاههای دولتی و نهادهای ذیربط برای پیگیری این مساله گمارده شده اند، نقطه ضعف مشترکی وجود دارد که به راحتی و با تدبیر مسئولان امر میشد و اکنون نیز در دولت جدید میتوان آن را مرتفع کرد.
مساله این است که همه افرادی که برای پیگیری این مساله گمارده شدهاند، دارای مسئولیتها و مشغولیات ذهنی متعدد هستند و فقط میتوانند قسمتی از وقت خود را برای پیگیری این مساله مهم اختصاص دهند و همین نقص باعث به وجود آمدن پیگیری های مقطعی و عدم استمرار حرکتها در جهت روشن شدن سرنوشت 4 دیپلمات ایرانی دربند رژیم صهیونیستی گردیده است و شاید تا کنون یک گروه کاری خاص فقط برای پیگیری این موضوع تشکیل نشده است. طی سالهای اخیر خانوادههای سید محسن موسوی (کاردار سفارت ایران در لبنان)، احمد متوسلیان (وابسته نظامی سفارت)، تقی رستگار مقدم (راننده) و کاظم اخوان (عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی) حرکتها و پیگیریهایی را برای روشن شدن سرنوشت عزیزانشان صورت دادهاند، اما این پیگیریها نیز به دلیل در اختیار نداشتن ابزارهای لازم برای پیگیری چنین مسالهای با این حجم و اهمیت تا کنون ناکام مانده است.
دانشجویان و رسانهها و همه اقشار مختلف که دستی در فعالیت سیاسی دارند نیز برای پیگیری و حصول نتیجه در پیگیری سرنوشت 4 دیپلمات ربوده شده ایرانی دارای جایگاه خاص و نقش به سزایی هستند که البته تشریح این جایگاه مجالی مفصلتر میطلبد. در هر حال به نظر میرسد حرکتهای مقطعی و یک جانبه، دیگر برای پیگیری چنین مساله مهمی پاسخگو نیست و باید تدبیری در جهت ائتلاف همه نهادهای مسئول و کسانی که میتوانند در این زمینه اقدامی عملی انجام دهند، صورت گیرد تا پس از 23 سال به فضل پروردگار شاهد آزادی 4 دیپلمات ربوده شده ایرانی باشیم.
منبع: آن ۴ نفر
عصر، عصر عجيبي است؛ عصر كامپيوتر، عصر ارتباطات، عصراطلاعات، عصر خميني، عصر رجعت دوباره انسان ...