نه اخوان خبرنگاربود، نهنواب، نهفلاحتپور، نهحتي صارمي...
نه اخوان خبرنگاربود، نهنواب، نهفلاحتپور، نهحتي صارمي!
كاظم اخوان خبرنگارنبود، محمدحسين نواب هم كه دربوسني شهيدشد خبرنگارنبود، مهدي فلاحتپور هم كه درلبنان براثر بمباران هواپيماهاياسرائيلي تكهتكه شد، خبرنگارنبود!!
خبرنگاري كه بايداز او تجليلشود، آنكسياست كه بهانواع جرمها به زندان افتادهباشد. خبرنگار قابلتقدير، آناست كه هرلحظه رنگ عوضميكند.
خبرنگارآناست كه از رويدست خارجيها ديكتهمينويسد. خبرنگار آناست كه ازبيگانگان دستخوش دريافتميدارد. خبرنگار آناست كه دربرابر استعمارگران، تا زانوخم ميشود. خبرنگار آناست كه...
البته عجيبنيست در مراسمهايي!که به اسم خبرنگار از سوي هر دو جناح برگزار مي شود اسمي ازكاظم اخوان، فلاحتپور ونواب بردهنشود.
بااينحساب، خبرنگارمعصوم است. هركار كهكرد، حرمت خبرنگارياش محفوظ است. جاسوس هم كهباشد، چون خبرنگاراست، براي حضرات قابلاحترام وستايش است.
خائن بهكشور كه جايخود رادارد. حالميخواهد دربرلين، ارزشهايانقلاب و بيستودوسال رشادت وحماسه را بهتمسخربگيرد، يا اينكه درمطبوعاتمرموز داخلي، بهزدن تيشه بهريشههاي اسلام وانقلاببپردازد و دنبال براندازي نرم باشد!.
با اينتعريفي كه اين ساله ا از سوي آقايان ازخبرنگار ارائهشد، بايد با صدايبلند اعلامكرد:
نه اخوان خبرنگاربود، نهنواب، نهفلاحتپور، نهحتي صارمي. خبرنگار فقط آناست كه راديوآمريكا و بي.بي.سي از او بهنيكي ياد كنند و سنگش را بهسينه بزنند!
عصر، عصر عجيبي است؛ عصر كامپيوتر، عصر ارتباطات، عصراطلاعات، عصر خميني، عصر رجعت دوباره انسان ...